![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
دوباره ماتمی در قلب خاص و عام افتاده اگـر شـال عـزا بر شـانـهٔ اسـلام افـتاده زنی در قالب همسر دوباره شر به پا کرده شبیه جعده در ذهـنش خیالی خام افتاده نشانده نقشههای شوم را در چشمهای خود جواد إبن رضا در چنگ مکری تام افتاده چه برّندهست شمشیرِ زبانِ نحسِ أمّ الفضل کـلامش باز هم در ورطهٔ دشـنام افتاده نفس میسوزد از زهرِ هلاهل؛ جایِ قدری آب زمین خورده! جوانی تشنه و ناکام افتاده گلویش شعلهور در آتش و از کنج لبهایش عطش جاریست و دریا کنار جام افتاده به سختی گام برمیدارد و از لرزش بسیار عبا از شانهاش بیتاب در هر گام افتاده
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
در کوچه بود جسم امام جوان، جـواد؟ یا بام، شاخه بود و گُلش بر زمین فتاد ملعون دهر، داد به معصوم عصر، زهر بس اُمّفَـضل داشت به اِبنالـرّضا عِناد این جـسم سبـز بوی گـل سرخ میدهد دست که داد دستهگـل فـاطـمی به باد؟ شد کوچههای شهر پر از عطر و بوی گل گـویی فـتاده بـاغ گـلی روی دوش بـاد گه نـام بـاب بـرد و گـهی آب آب کرد لبتـشنه داد جان و جـوابش کسی نداد آن کس که اَنُفس از نَفس او نَفس گرفت زد همچنان نفس نفـس و از نفـس فتاد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
شکـسـتهاند قـلمها و بـسـتـهاند دهـانها نـشـسـتهاند قـدمها و خـسـتهاند تـوانها نبرده راه به جایی خیال از تو سرودن چه ساکناند زمانها، چه الکناند زبانها چه حاجتی به بیان است آنچه را که عیان است که شرح عمر کمت نیست در توان بیانها کم از شکوه تو گـفـتـند راویان احادیث نشـسـته داغ عـظیـمی میان سیـنۀ آنها کسی که حرز تو را بسته است بر سر بازو کشیده خط سیاهی به دور خط و نشانها یکیست لطف و عتابت هر آن که دور شد از تو چـشیده است بلاها و دیده است زیانها تویی که مرجع حلُالمسائل است نگاهت به ما نگـاه بـیـنداز در هجـوم گـمـانها همیشه قصۀ تو میخورد گریز به گودال درست لحـظۀ آخر بـریده است امانها رضا شدهست علیاکبر و شدی تو حسینش عوض شدهست فقط جای پیرها و جوانها دوباره راهی مشهد شدیم و توشۀ ما شد پُر از عریضۀ حاجت شبیه نامهرسانها غـریبزاده! قـریبِ به اتـفـاق سپـردنـد که حاجت از تو بخواهیم ای امام جوانها!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
سحر نوید دهد، صبحِ نور نزدیک است زمان غم به سر آمد، سرور نزدیک است شفق زدهست ز مشرق، فروغ صبح امید دهید مژده که روز ظهور نزدیک است گذشته موسِیِ عـمران از آن سوی دریا بگو به لشکر فرعون، گور نزدیک است حجـابها ز میان رَخـت بـسـتـهاند همه الا که لحظۀ فیض حضور نزدیک است رسد ز سـیـنـۀ سَـیـنـا نـدا به اوج فـلک که پای موسِیِ عمران به طور نزدیک است چـگــونه از حــرم یـار دور افـتـادیـد!؟ برای اهل دل، این راه دور نزدیک است طــلایـــهدار عــدالــت ز راه مــیآیـــد زوال سلطنت ظلم و زور نزدیک است ظهـور یـوسف زهـرا قـیامت کـبراست یقین کـنید که روز نـشور نزدیک است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
آدیـنـههـا من بـا تو حـال بـهـتری دارم در آسـمـان عـاشـقـی بـال و پری دارم سر میشود عُـمرم میان جـمع نوکرها شکرخدا در بین این سرها، سَری دارم والعصر، من بیتو اسـیر رنج خُسرانم آقـا مگـر جـز تو پـنـاه دیگـری دارم؟! نام تو میآیـد هـوای شهـر بـارانیست یاد تو هـسـتم من اگر چـشم تـری دارم چشمان نرگس خیره مانده تا که برگردی در دستهای خـسـته یاس پرپری دارم این هفته مشهد یا که قم رفتی، دعایم کن با نرخ جان خود دعـایت را خـریدارم این روزهای بیشما خیری نخواهد داشت این جمعهها بیتو غـم ویرانگری دارم سجـادهای داری که عـطـر کربلا دارد هر کس تو را دارد، رضایت از رضا دارد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت امام رضا علیهالسلام
از تب زهـرِ نـفـسگـیر، تنت میلرزد همچـنان مـار گـزیـده، بدنت میلـرزد چه کنم ناله ز دل، وقت تردد نکشی؟! چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی؟! رنگ در چهره نداری و رخت زرد شده مهربان، دست رئوفت چقدر سرد شده شـمـس نـورانی افـلاک، زمین افـتادی باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است تا به حجره، پر خود را مکش اینقدر بس است به در حجره رسیدی، به غمت چیره شدی یاد مادر، به در حجرۀ خود خیره شدی عمر پر برکت و پر مرحمتت شد طی، وای رو به قبله شدهای، قـبلۀ عالم، ای وای خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده فرشهای کف این حجره چرا جمع شده؟! نه رد سرمه به چشم است، نه رد اخم است کار گریه به حسین است، دو پلکت زخم است خواهرت نیست کنارت، به عیادت برسد انـدکی صبـر کن آقا که جـوادت برسد غم مخور تا که جوادت به دلت تاب دهد تشنهای؟ زود به دستت قـدحی آب دهد بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند پنجـۀ شـمر لعـین شانه به مـویت نزند حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت دم آخـر احـدی دست به خـنجـر نَـبـَرد بین این حجـره کسی پیـرهنت را ندرد داغدار غم جدت شدهای؟ نیست عجیب بازهم روضه بخوان، ناله بزن یابن شبیب
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت امام رضا علیهالسلام ( زیارت مخصوصه حضرت)
خاک بودم سالها از شـوق گـلدان شما در دل من بار خـواهـد داد احـسان شما هرچه را آموختم از کودکی، نام تو بود یا رضـا گـفـته فـقـط طفل دبـستان شما جای درس ومشقخواندن، گنبدت را میکِشم دفتر من پُر شد از عکسِ شبـستان شما اعتکاف مشهد ما از شروط بندگیست من تـمام عُـمـر را هـستم مـسلـمان شما آمدم ای شاه، یادش خوش! روانش شاد باد! هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما مهربانی، خصلت خدمتگزار کوی توست ای به قـربـان لب خـنـدان دربـان شـمـا دردهای ایل خود را جـمع کـردم، آمدم دربـهدر افـتـادهام دنـبـال درمــان شـمـا هفتپُشت من نمکپـرودۀ این سفـرهاند آنقَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما! یک طرف معصومهخانم، یکطرف سلطانطوس در حقیقت نامِ این خاک است: ایران شما! نوکر بیدست و پا آیا به دردت میخورد؟! آمدم تا بـسـپـرم خود را به دسـتان شما ای امام مهـربانم! دوسـتت دارم، ز جان دوستت دارم، قسم هم میخورم، جان شما! روز محشر، خندهاش را فاطمه تضمین کُند هرکسی که چشمهایش گشته گریان شما بین صحن تو، خودم را در نجف حس میکنم هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما هرچه دارم را بگیر و کـربـلایم را بده یا علیموسَیالرِّضا! دستم به دامان شما رفـته رفـته دارد ایّـام مـحـرم مـیرسـد آه! مـیآیـد هـمـان مـاهِ پــریـشـان شـمـا حرمله، خولی، سنان، اَخنَس، عقبتر میروند شمر تنهـا میشود با جدّ عـطشـان شما عمهجانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست وای از اهل حرم، وای از عزیزان شما
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت حضرت امام رضا علیهالسلام ( زیارت مخصوصه حضرت)
گـفتم نمانده است مرا راه پیش و پس آزاد کن کـبوتر خود را از این قـفـس بیـمـاری فـراق بـرایـم بـس است بس لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس سلطان نظر به اشک من و نالهام نمود دعـوت به میـهـمـانی هر سالهام نمود اینجا برای من، من بیچاره جا که هست باشد مریض میشوم اصلا شفا که هست گم میشوم میان حرم، آشنا که هست اصلا چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست زائـر چرا به غـیر رضـا آرزو کـنـد بایـد که این جـهـان شـود آمـادۀ فـرج هـیهـات اگر به شـانه گـذاریم بار کج هرچند بسته بر فقرا طوف و راه حج باز است تـا ابـد حـرم ثـامـن الحـجـج باید هـمیشه روی به دارالـشـفـا کـنـیم سـلـطـان سـلام بـاز به پـابـوس آمـدم هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم امـسـال هم زیـارت مخـصـوص آمدم اما بـبـیـن که با غـم و افـسـوس آمـدم غرق غـم است قـلبم و ناجور میزند امـسـال هـم خـدا کـنـد آدم کـنـی مـرا نذر عـزا و تکـیـه و پرچـم کـنی مرا نامحرمم مگر که تو محـرم کنی مرا خـرج عـزای مـاه مـحـرم کـنـی مـرا جـان جــواد روزی اشـک مــرا بــده کم کـم ز راه میرسـد آقـای بـیکـفـن ما را به قـافـلـه بـرسـان یا ابا لحـسـن دلتنگ روضهایم و پـریـشان سوخـتن دلتنگ گـریه بر غـم آن پـارهپـاره تن مـا از قــدیــم نــوکـرتـانـیـم یـا رضـا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت حضرت امام رضا علیهالسلام
حـسّـی زلال داری و حـالـی زلالتر چشمان تو شدهست از این حسّ و حال، تر آری به خاکبـوسی کـوثر نشـستهای اشـکی بـریـز از دل زمـزم زلالتـر آئـیـنـۀ نـگــاه تـو تـصـدیـق مـیکـنـد در روشـنی نـدیـده از او بیمـثـالتر لطفش به مرز معجزه نزدیکتر شدهست هـر قـدر آرزوی تـو بـوده مـحـالتر دستان گرم او شده پاسخترین جواب وقتی که دست توست ز پرسش، سؤالتر پَـر میزنـد دلـم بـه هـوای زیـارتـش هر روز خستهحالترم، خستهحالتر خود را کبوتر حرمش فرض میکنم هرگز ندیـدهام ز خودم خوشخیالتر من نیز میروم که ببینم به چشم خود حـسّـی زلال دارم و حـالـی زلالتـر
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت امام رضا علیهالسلام
چـشمم به هـیچ پنجـره رغـبت نمیکند جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند شـایـد هـنـوز بـنـدۀ خـاکـم که گـنـبـدت من را به آسـتـان تو دعـوت نـمیکـنـد مولا نگـو که این پر و بال شکـسته را بـاران مـرهـم تـو شـفـاعـت نـمـیکـنـد دیـگـر کـبـوتـر دل مـن آب و دانـه را جـز با کـبـوتـران تو قـسـمـت نمیکـند آخـر بـدون مــرحـمـت چـشـمهـای تـو این خـسـته را خـدا هم اجـابت نمیکند خـوانـدی مرا، وگـرنه بدون اشـارهات قـلـبـم چـنـین هـوای زیـارت نـمیکـنـد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت امام رضا علیهالسلام
سیر من سیر الیالله است تا مقصد تویی کیستم؟ دست نیازم، لطف بیش از حد تویی کیستم؟ عرض سلامم، بال در بالِ نسیم میکشد آنکه مرا هر صبح تا مشهد تویی صبح مشهد زندگی تازهای در من دمید حس شیرینی که در خود زندگی دارد تویی ای نـگـاه لـطـف تو بـیابـتـدا بیانـتـهـا من چه میفهمم، گمانم معنی سرمد تویی یا امان الخـائـفـیـن! آیا امـانـم میدهی؟ آنکه نگذارد تفاوت بین خوب و بد تویی آمدم از خـویش تا تو ای نگـاه بیکران سیر من سیر الیالله است تا مقصد تویی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با حضرت امام رضا علیهالسلام
من كـیـسـتـم؟ کـبـوتـر بـیآشـیـانـهات محـتاج دستهـای تو و آب و دانهات نامـت بـلـنـد مثـل غـزلهـای آسـمـان هشت آسمان نشـسته به ایوان خانهات از کـوچهبـاغهـای نـشـابـور رد شدی با کولهباری از غم غربت به شانهات دل در مدینه عـاشق روی تو شد ولی از کـوچههای طـوس گرفـتم نشانهات دست من و ضریح تو ای هشتمین بهار امشب دلـم عـجـیب گـرفـته بهـانـهات
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام و استقبال از ماه محرم
مـسـیـر نــور در اوج رهـایـی رسـیـده تـا افــقهـای جــدایـی نــدا آمـد: الا یـا اهـل الـعــالــم شراب سرخ با پیـمانهای گفت کـبوتر وقت ترک لانهای گفت بسوزی پابهپای من در این غم سـرِ بــازار بـا قــدی خـمـیــده عـصـای پـیــری بـابـا رسـیـده عجب رختی شود این رخت ماتم از این دنـیـای پوچِ هیچ مـقدار ز دسـت روزگــارِ مــردمآزار به من مهلت بده ای مرگ، این دم شـبـیه بـادهـا بـاشـیـم ای کاش رهـاتـر از رها باشیم ای کاش هـمـین امـشب بده اذن مرا هم هـبـوط مـاه، چـشـمِ روشـن تو چه بد بودهست طرز کشتن تو شـود در زیـر سُـمّ اسب درهم نوشته چـکـمه رویِ بال بُردند تـنـت را تـا تـهِ گـودال بـردنـد بِگِـرید عـالـمـی پـای "مُـقَـرَّم" چه میشد دورِ تو بلـوا نمیشد بـرای غـارتت دعـوا نـمیشـد کـنارِ زینب تو نـیـست مَـحـرَم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() سالگرد رحلت امام خمینی رحمة الله علیه و لزوم اطاعت از رهبری
ولایت است عـیار خـلوص ایمانها مسیـرِ وصلِ خـدا و کـمالِ انـسانها در امـتحـان ولایت به جـلـوه میآید تفـاوتیست میانِ زبـیر و سـلـمانها اگر مـطـیع عـلـیِ زمـان شـویم همه فـریـب مان ندهد رویِ نیـزه قرآنها به سوی عزت ایران و انقلاب ماست قـیام و جـنـبشِ طـوفـانی مسلـمانها قسم به نامِ خـمینی به کـوریِ دشمن تمام منـطقه پُـر میشـود ز ایرانها مـقـابـل نـفـسِ فـاطـمـیِ رهـبـرمـان درآمـدنـد بـه زانـو تـمـام شیـطـانها به محضر ولیِ عصر عهد میبندیم که تا هـمـیـشه بمـانـیم پـایِ پیمانها به صهیونیسم جهانی پیام ما این است به سررسیده دگر عرصههایِ جولانها هـزار سال گـذشته ز غـیبت موسی به سامری نفـروشـیم نـورِ ایـمـانها به رهـبریِ عـلی و بـصـیرت مردم شویم الگـویِ وحدت میانِ دورانها در آن دلی که اثرکرده لقمههایِ حرام دگر اثـر نـپـذیـرد ز نـورِ بـرهانها سلام بر شهـدائی که بینشان رفـتند سـلام بـر تـنِ افـتـاده در بـیـابـانهـا خـدا کـند که مـطـیع ولی شویم همه امـیـرِ لـشگـر سیـدعـلـی شـویم همه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() سالگرد رحلت امام خمینی رحمة الله علیه
تـیـره شـد آیـنـهٔ صـبـحِ درخـشان بیتو تـار شد مـشـرق روحـانی ایـمـان بیتو جـنگـل سبز قـیام از تو برافـراشته بود مـیرود قـوّت زانـوی درخـتـان بـیتـو ضجّهها میزند از داغ جگرسوز فراق در و دیـوار غـمآلـود جـمــاران بـیتـو بـیجـمـال تـو دل آیــنــه و آب گـرفـت آتـشـیـن شـد نـفـس بـاد پـریـشـان بیتو پـاره شد رشتهٔ منـظـومهٔ نورانی شوق گـشت آفـاق هـمه کـلـبـهٔ احـزان بـیتـو من چه گویم که چهسان آینهٔ روز گرفت رنگ دلگـیرتـرین شـام غـریـبان بیتو کاش پیش از شب اندوه سفر میکردیم تا نبـودیم در این باغ غـزلخوان بیتو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() سالگرد رحلت امام خمینی رحمة الله علیه
در کـنار اقـتـدارش کـارِ دشـمـن آه بود نـور امـیـدی بـرای هر دلِ گـمـراه بود خط و ربطش منتهی میشد به اخلاص و عمل منـبرش عـالیترین سنگر وَ پایگاه بود کوخ های بیتجمّل را همیشه دوست داشت از جـفـایِ سـاکـنـانِ کـاخ هـا آگــاه بـود ظالمانی بیغـم و بیدرد، با دنـیا رفیق دوسـتـدارِ آرزوهـای کـم و کـوتـاه بـود با غضب نـابـود کرد آثـارِ استکـبار را سخت از تبعیض بیزار و عدالتخواه بود در سلوکش زندگی تفـسیر میشد بندگی عارفِ سیر إلی الحق بود؛ روح الله بود انقلابش را به دست حضرت منجی سپرد جمعه جمعه عاشق و چشم انتظارِ ماه بود رفت و ایران شد پریشان حال! از تهران و قم تا جماران از فراقش غرقِ اشک آه بود!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() سالگرد رحلت امام خمینی رحمة الله علیه
مثل شیـریـنی روحـانی یک رؤیـا بـود سالهایی که در آن روح خدا با ما بود یاد باد آن شکرین فـرصت ایام وصال که به کـوتـاهی یک خـاطـرۀ زیـبا بود وقت آئینه به تـسبیح جمالش خوش بود حال پـروانه ز کـار نگـهـش شـیدا بود کس ندانست که با او ز نهـانخانۀ اُنس چه حکـایات لطیف و چه هدایتها بود عـارفی بود که در فـصل بلـند نـگهـش بـاب نــورانـی بـرهـان تـمـاشـا وا بـود هـمـۀ آیــنـههـا را بـه تـشـهـّد واداشـت نور اسماء و صفاتی که در او پیدا بود هر چه از دامن خوشبوی کرامات افشاند هـمه انـفـاس مـسیـحـایی روحافـزا بود شرح اسرار سبکروحی او داشت نسیم کاینچنین در چمن لاله و گل غوغا بود پـرده از راز شـهـیـدان سحر بر گیرید تا بـبـیـنـنـد که با او چه کـرامتها بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() افتتاح کانال سایت آستان وصال در ایتا
با عنایت به درخواست های تعدادی از کاربران عزیز؛ در پاسخ به این اوامر و همچنین جهت تسهیل بهتر برای کاربران؛ کانال سایت در ایتا ایجاد گردید، دوستانی که تمایل دارند عضو کانال باشند در همین جا کلیک نموده و یا از طریق لینک زیر وارد کانال شده و عضو شوند لطفا با نشر و تبلیغ لینک این کانال؛ شما نیز در این خدمت به آستان اهل بیت سهیم باشد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() سالگرد رحلت امام خمینی رحمة الله علیه
هنوز این کوچهها این کوچهها بوی پدر دارد نگـاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من نیستان در نیستان، زخمههای شعلهور دارد نـمیگـویم تو پـایان بهـاری؛ بـعـد تو امّا بهار عـیش ما لبخـند از خون جگر دارد اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید میزاید اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد در این بازار، عاشقتر کسی کز خود نمیگوید هـمیشه مرد کمگـو دردهای بـیشتر دارد مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن میآید آن کـه از درد تـمام ما خـبر دارد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
اوّل سـخـن به نـام خـداونـد ذوالـکـرام نام خداست چون همه جا بهترین کلام وآنگه ز روی صدق و ارادت دهم سلام بر آسـتـان قـدس رضا، هـشتـمین امام امروز در حضور کریمش نشـسـتهایم هر یک به نیّتی به حریمش نشـستهایم این روضه کز شکفتن دلهاست باغ دل روشن ز ذرّه ذرّۀ خـاکـش چــراغ دل ای دل ز دست داده، که گیری سراغ دل! اینجاست آن که هست خریدار داغ دل ایـنـجـا مـدال مُـقـبـلـی مُـقـبـلان دهـنـد داروی زخـم سـیـنۀ صاحب دلان دهند امشب بهشت محو تماشای مشهد است قندیلهای نور به هر جای مشهد است هستی تمام، چشم به سیمای مشهد است قلب پیـمـبـران به تـمـنـای مشهد است مشهـد که جـلـوهگـاه جمال محمد است آرامــگــاه عــالِــمِ آل مــحــمــد اسـت فـردا سـپـیــده بـا دم جـبـریـل مـیدمـد محشر نگـشته، صور سرافـیل میدمد از مـشهـد الـرضا، گـل تهـلیل میدمـد خـورشـیـد بر قـبـیـلـۀ هـابـیـل میدمـد تـا کـور، چـشـم دودۀ قـابـیـلـیـان شـود رازی دگر، ز خلقت عـالم، عیان شود امشب مدینه عرش معلای دیگر است آن شهر وحی، طور تجلای دیگر است تورات نور، در کف موسای دیگر است موسای عشق را یدِ بیضای دیگر است امشب مدینه وآن همه آیـات روشـنـش بــوی رســول مـیدهـد و پــارۀ تـنـش یـاد مـدیـنه بر دل و بر جان صفا دهد خـاک مــدیـنـه، دیـدۀ دل را جـلا دهـد این شهـر، عـطر سامره و کـربلا دهد وین لالـهزار بوی حسین و رضا دهـد گـاه نـزول مـوکـب اجـلال احمد است یا عـیـد جـشـن عـالِـمِ آل مـحـمـد است قــدوسـیـان تـجـلـی تـوحـیـد بـنـگـریـد نوری که هر وصی و نبی دید بنگرید در طور جلـوهای که درخـشید بنگرید در دامن سـتـاره به خـورشـیـد بنگرید خـورشـید آسـمـان ولایت رضـا رسید در لالــهزار نـجـمـه، گـل اِنّـمـا دمـیـد این وارث یگـانـۀ موسیبنجعفر است فـرزنـد نـازدانـۀ مـوسیبنجعـفر است در هر صفت، نشانۀ موسیبنجعفر است این آفـتـاب خـانۀ مـوسیبنجعفر است روح نـبی، روان علی، بر جهـان امام امر جهان و اهل جهان در کـفش تمام آئــیـنـۀ خــداسـت جـمــال صـبـیــح او یــوسـف در آرزوی نـگــاه مــلـیـح او فرموده است حضرت صادق مدیح او پیغـمـبران نـشـسـته به پـای ضریح او تـا افـکـنـد نـگـاه عـنـایت به سـویـشان تا پُـر کـند ز کـوثـر رحـمت سبویشان این مـاه را که شـمس ضحی آفریدهاند نــــورآفــریـن آیــنــههــا آفــریــدهانــد بـابالــمــراد خـلـق خــدا آفــریــدهانـد او را بــرای کـشــور مــا آفــریـدهانـد ایران که پایگـاه ولایت به عـالَـم است در سایهسار پرچم او سبز و خُرّم است نــام رضــا صــفــای دل اولــیــا بُــوَد دسـت رضـا هـر آیـنـه دست خـدا بُوَد تنهـا نه سـایـهاش به سر مُلـک ما بُوَد عـالَـم به زیـر پـرچـم سـبـز رضا بُوَد این یک حقیقت است و کسی درک میکند کاین روضه را به اشک روان ترک میکند مـهـری که مـاه، سِیـر کـند در پـناه او ماهی که مهـر مـوج زنـد در نگـاه او «وَالشمسُ وَالقمر» خبر از روی ماه او «والـلـّیـل» سـایـهپـرور خـال سیاه او او هشتمین امام و دهم عصمت خداست نامش علی، سلالۀ موسی، لقب رضاست سبز است پرچمت که دلیل هدایت است زرد است گنبدت که به خورشید، غیرت است سرخ است خاتمت که نشان شهادت است در هر نگاه مهر تو صدها کرامت است خورشید هر سحر که ز مشرق کند طلوع با بـوسهها به گـنبد تو میکـند خـشوع ای جلـوهگـاه رأفت و ای قـبـلهگاه راز سایـند قـدسـیـان به حـریـمـت سر نیاز بـر مـلـت مـجـاهـد و ایـران سـرفـراز پیـوسـته بـاد پـرچم سبزت در اهـتزاز تا میوزد به پـرچـم سـبـز شما، نـسیم داریـم امـیـد بر کـرمـت، اَیُّهـا الکـریم در این حـرم، فـروغ خدا دیده میشود در لحظه لحظه معجزهها دیده میشود نـور اجـابت از هـمهجـا دیـده میشود آیات لطف و فیض رضا دیده میشود از فرش تا به عرش، تجلای رحمت است در انعـکـاس آیـنهها نـور رأفـت است ای آفـریده ذات تو را حق، برای خیر هم خیرخواه خلقی و هم رهنـمای خیر هم ابتـدای خـیـری و هم انتـهـای خیر دارد «مـؤید» از تو امـید دعـای خیر تـا الـتـفـات بـر پــدر و مـادرش کـنـی در آسـتـان خـویش مـقـرّبتـرش کـنی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
آن شب مدینه عـطر پر جبرئیل داشت در سر امین وحی، هوای خلیل داشت بر لب مـدام، زمـزمـۀ یا جـلـیل داشت صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت موسی به طور قرب خداوند بار یافت تشریف مکـرمت ز عـنایات یار یافت در هر دلی فـروغ حـضور مـدینه بود در هر سری نشـانـۀ شـور مـدیـنه بود خـورشـید بـردمـیده ز طور مدینه بود کـآفـاق مـستـفـیض ز نـور مـدیـنه بود مـاه فـلک ز شوق دل اخـتر شـمار شد آئــیــنــۀ جــمــال خــدا آشــکــار شــد ای بوده با زبور و صُحُف آشنـاییات تـورات را امـیـد بـه مـعـجـزنـماییات شـد جـاثـلـیـق مـحـو فـروغ خـداییات جـالــوت مـات شـعـشـعـۀ ایـلـیـایـیات عـمرانِ صابی است کـمال تو را گواه نسطاصِ رومی است جلال تو را گواه عارف اگر ز شعشعۀ «هو» تو را شناخت سالک ز قدر و منزلت او تو را شناخت بیدل به خلق و خوی خداجو تو را شناخت من بندۀ کسی که چو آهو تو را شناخت پـیچـیـد چون نـوای تو در بـند بـندمان یـا ثـامـنالائـمـه! رهـا کـن ز بـنـدمان خورشید، با جمال جمیلت جمیل نیست بر درگه جلال تو گردون جلیل نیست جایی که همرکاب تو غیر از خلیل نیست دیگـر مجـال پـر زدن جـبرئـیل نیست وقتی به محـضر تو شرفـیـاب میشوم از شرم شـعـله میکـشم و آب میشوم کوثر، پیالهای ز شراب طهـور توست طـور شهـود پـرتو فاش ظهور توست سیـنای جلـوه، آیۀ نـور حضور توست خورشید هم از آیـنـهداران نور توست چشمـم که محو حسن ملیح تو میشود اشکـم دخـیـل بـنـد ضـریح تو میشـود آن زائـرم کـه آمـده بـا دسـت خـالـیام رحمی به دلشکستگی و خستهحالیام بال و پری ببخش به بیدست و بالیام کز شاعـران حـضرت مولیالمـوالیام مپـسـند بار خـواهـش ما را به ذمّـهات سـوگـنـد مـیدهـم بـه جــوادالائـمـهات
: امتیاز
|